-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 مرداد 1387 18:28
هیچی بی خیال
-
5
جمعه 4 مرداد 1387 22:13
دیرگاهی است که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است باز هم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 مرداد 1387 22:12
گفتم تو شیرین منی گفتی توفرهادی مگر گفتم خرابت می شوم گفتی تو آبادی مگر گفتم ز کویت می روم گفتی تو آزادی مگر گفتم فراموشم نکن گفتی تو در یادی مگ
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 مرداد 1387 21:10
A birthday is just the first day of another 365-day journey around the sun. Enjoy the trip
-
پیچ امین الدوله
چهارشنبه 2 مرداد 1387 20:56
من در یک ساختمان چهار طبقه زندگی می کنم.شش ماهی می شود که ساکن اینجا شده ایم..عاشق خانه مان شده ام.عاشق ساختمان صاف و سفید،عاشق باغچه ی کوچک و پیچک های سبز و گلهای پیچ امین الدوله ی آویخته از دیوار ها، عاشق تازگی و عاشق آدمهایش.... طبقه ی اول کنار آسانسور یک پیر مرد ۷۰ ساله ی سرحال زندگی می کند.چهره اش صاف و صوف و...
-
ىک
سهشنبه 1 مرداد 1387 23:40
شهرزاد هستم